دوباره سفره ی اشک است و فیض ماه خودم
دوباره نیمه شبی و بساط آه خودم
کسی به جز تو خبردار نیست از حالم
میان محکمه آرم که را گواه خودم ؟
چه ظلم ها که نکردم به خود در این دنیا
چه چوب ها که نخوردم من از نگاه خودم
حیا نکردم و دنبال معصیت رفتم
شدم من عبد فراری و دل بخواه خودم
چه صبر داری و خسته نمی شوی از من
خودم که خسته ام از این همه گناه خودم
میان قبر بگویم حسین و گریه کنم
دلم خوش است به این اشک گاه گاه خودم
:: برچسبها:
حسین - گریه کنم ,
:: بازدید از این مطلب : 429
|
امتیاز مطلب : 1
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1